English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ibm personal computer U IBکامپیوتر شخصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
personal computer U کامپیوتر شخصی
blue chip personal computer U IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
ibm personal computer at U کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
ibm personal computer system/ U کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
ibm personal computer xt U کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
personal computer (view from above) U کامپیوترشخصی
Other Matches
personal U آدرس ها و یادداشتها
personal U مربوط به کسی
It's for my personal use. برای استفاده شخصی است.
to become personal U وارد شخصیات شدن
it is personal to himself U مال شخص اوست
personal right U حقوق فردی
personal right U حقوق شخصی
personal U شماره تلفن ها
personal U امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
personal U منقول
personal U حضوری مربوط به شخص
personal U خصوصی
personal U شخصی
personal U حضوری
personal U منقول خصوصی
personal U ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
personal U محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
personal U ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
personal U وسیلهای
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
personal microcomputer U computer personal
personal ownership U مالکیت شخصی
personal pace U اهنگ فردی
personal tempo U اهنگ فردی
personal interest U نفع شخصی
personal error U خطاهای انفرادی افراد
personal influence U نفوذ شخصی
personal income U درامد سرانه
personal error U خطای شخصی
personal motive U غرض شخصی
personal income U درامد شخصی
personal exemptions U معافیتهای شخصی
personal foul U خطای بدنی به حریف
personal identity U هویت شخصی
personal property U اموال شخصی
personal property U مایملک شخصی
personal status U احوال شخصیه
personal staff U ستاد خصوصی فرمانده
personal staff U ستاد شخصی
personal service U ابلاغ شخصی
personal service U خدمت شخصی
personal saving U پس انداز شخصی
personal salute U مراسم سلام افراد برجسته
personal salute U تیر سلام برای افراد
personal surety U کفیل
personal surety U کفالت
personal property U دارایی شخصی منقول
personal remarks U انتقادات شخصی
personal remarks U اشارات وسخنانی که به شخصیت کسی برخورد
personal representative U مدیر ترکه
personal representative U امین ترکه
personal requirment U احتیاجات شخصی
personal requirment U حوائج شخصی
personal outlays U هزینههای شخصی
personal error U خطاهای شخص
personal pronoun U ضمیر شخصی
personal constructs U سازههای شخصی
personal computing U استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
personal effects U لوازم شخصی
personal computing U محاسبات شخصی
operations personal U پرسنل عملیات
personal chattels U دارایی منقول
personal action U دعوی منقول
personal computers U کامپیوتر شخصی
personal pronouns U ضمائر شخصی
personal appearance U وضع فاهر
personal affairs U امور شخصی
personal action U دعوی شخصی
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
personal communications U ارتباطاتشخصی
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
personal duty U فرض عینی
personal stereo U واکمن WalkMan
personal distribution U توزیع درامد فردی
personal state U دارایی منقول
personal duty U واجب عینی
personal chattels U دارایی شخصی منقول
disposable personal income U پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
personal service utility U کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
ibm personal system/ U IBخانوادهای از سیستمهای ریزکامپیوتر تولید شده توسط شرکت
personal service utility U عرضه سرانه کار
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
personal data sheet U برگه اطلاعات فردی
personal information manager U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
personal disposable income U درامد قابل تصرف شخصی
personal knowledge of the judge U علم قاضی
personal deposit fund U اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
personal identification number U شماره شناسایی شخصی
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
personal radio cassette player U رادیووضبطصوتشخصی
woodworth personal data sheet U پرسشنامه اطلاعات شخصی وودورث
edward's personal preference schedule U مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی
My Computer U نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer U حسابگر الکترونی
computer U ماشین حساب کامپیوتر
computer U رایانه
computer U کامپیوتر
computer U ماشین متفکر
computer U شمارنده
computer U ماشین الکترونیکی
computer U ماشین حساب
computer U اکامپیوتر
object computer U کامپیوتر مقصود
network computer U نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
one address computer U دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer U کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
nonesequential computer U کامپیوتر غیر ترتیبی
office computer U کامپیوتر اداری
notebook computer U کامپیوتر کوچک قابل حمل
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
multiaccess computer U کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer U کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
hybrid computer U کامپیوترترکیبی
hybrid computer U کامپیوتر دو رگه
human computer U امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
guest computer U کامپیوتر مهمان
four address computer U کامپیوتر چهار نشانی
computer memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
flight computer U کامپیوتر پرواز
ibm computer U کامپیوتر ای بی ام
ibm computer U ماشین حساب ای بی ام
incremental computer U وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
mainframe computer U مانند تعداد عملوند همزمان
mainframe computer U سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
mainframe computer U استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
laptop computer U کامپیوتر دستی یا کیفی
infected computer U کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
independent computer U manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
incremental computer U کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
first generation computer U کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
one address computer U ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
pocket computer U کامپیوتر جیبی
sequential computer U کامپیوتر ترتیبی
slave computer U کامپیوتر برده
target computer U کامپیوتر هدف
source computer U کامپیوتر منبع
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
stand alone computer U کامپیوتر مستقل
synchronous computer U کامپیوتر همگام
serial computer U کامپیوترنوبتی
serial computer U کامپیوتر سری
portable computer U کامپیوتر قابل حمل
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
ruggedized computer U کامپیوتر بادوام
satellite computer U کامپیوتر ماهوارهای
second generation computer U کامپیوتر نسل دوم
self adapting computer U کامپیوتر خود وفق
serial computer U کامپیوتر نوبتی
synchronous computer U کامپیوترهمزمان
talking computer U کامپیوتر سخنگو
There's a jinx on this computer. U این رایانه جادو شده.
a stand-alone computer U یک رایانه مستقل
parallel computer U کامپیوتر موازی
one chip computer U کامپیوتر یک تراشهای
one address computer U کامپیوتریک ادرسه
computer table U میزکامپیوتر
micro-computer U ریزکامپیوتر
three address computer U کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
transportable computer U پس و پیش کردن
two address computer U کامپیوتر دو ادرسه
two address computer U کامپیوتربا دو نشانی
virtual computer U کامپیوتر مجازی
micro-computer U خرد کامپیوتر
micro-computer U ریزرایانه
one address computer U کامپیوتر یک نشانی
computer operation U عملیات کامپیوتر
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist U گرافیست کامپیوتری
computer generations U نسلهای کامپیوتر
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game U بازی کامپیوتری
computer flicks U فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer family U خانواده کامپیوتر
computer engineering U مهندسی کامپیوتر
computer engineer U مهندس کامپیوتر
computer drawing U ترسیم کامپیوتری
computer design U طراحی کامپیوتری
computer crime U جرم کامپیوتری
computer conferencing U کنفرانس کامپیوتری
computer code U کد کامپیوتر
computer industry U صنعت کامپیوتر
computer operation U عملکرد کامپیوتری
computer on a chip U کامپیوتر روی یک تراشه
computer nik U استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
computer network U شبکه کامپیوتری
computer music U موسیقی کامپیوتری
computer museum U موزه کامپیوتری
computer manufacturer U سازنده کامپیوتر
computer logic U منطق کامپیوتر
computer literacy U دانش کامپیوتر
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer letter U حرف کامپیوتری
computer language U زبان کامپیوتر
computer language U زبان کامپیوتری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com